سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در وداع و شهادت سیدالشهدا

شاعر : امیر عظیمی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : غزل

این بار آخر است منم روبه روی تو            تو سوی من نشستی من هم به سوی تو

کفراست کفر اگر که بهشت آرزو کند            وقتی نشسته زینب تو پیـش روی تو


گریه امـان نداد که ما درد دل کـنـیم            جان میرود زچشم من از گفتگوی تو

ای جان من مفارقت از جسم من مکن            من رو به قبله ام به خدا روبه روی تو

*************

بر روی تل نشستم و دیدم که ریختند            با تیغ و سنگ و دشنه و نیزه به روی تو

یک نیزه آه آمد و نگذاشت ضربه اش            تا جوشد از گلوی تو راز مگـوی تو

در زیر دست و پایی و گم کرده ام تو را            در زیر دست پایم و در جستجوی تو

سی پارۀ تن تو زهم مو به مو گسست            آشـفـتـه گشته پـیکـر تو مثل موی تو

چـیزی نـمانده از تن تو تا بـغـل کـنم            در بین سیـنـه مانـد فـقـط آرزوی تو

آخر بگو که شیشه عطرم سرت کجاست؟            پیچـیده در تـمامی این دشت بوی تو

نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید



بوسه به حنجرت که زدم شمر خنده کرد            ای کاش خنجری نرسد بر گـلوی تو